Wednesday, July 31

Ah we're lonely, we're romantic
and the cider's laced with acid
"?and the Holy Spirit's crying, "Where's the beef
And the moon is swimming naked
and the summer night is fragrant
with a mighty expectation of relief
So we struggle and we stagger
down the snakes and up the ladder
to the tower where the blessed hours chime
:and I swear it happened just like this
a sigh, a cry, a hungry kiss
the Gates of Love they budged an inch
I can't say much has happened since
but CLOSING TIME


بيا دست همديگر رو بگيريم،اين آهنگ رو بخونيم و بچرخيم،ببينيم حالمون بهتر ميشه؟؟؟
آخه پس من چه جوری ميتونم،Link دوستانم رو بگذارم اينجا؟؟؟؟؟

Monday, July 29

آدم گاهی می تونه ،انرژی و هاله عشق رو،از فرط قوی بودن ،دور يک نفر ببينه
و ديدن وحس کردن اين هاله،حتی اگه مربوط به خود آدم هم نباشه،بی نهايت قشنگه!

بماند که خود من با اين آهنگ چه خاطراتی دارم!!


بارون مياد
به به!!!
نفس عميق بکش....
ريه هاتو پر کن از بوی نم ،بوی خاک خيس
گوشاتو پر کن،از صدای بارون.


!!!I'm Only Happy When It Rains
خوب است گاهی هم بنشينيم
از سينمای تارکوفسکی و امام زاده داوود حرف بزنيم،
به حماقت های کوچک بخنديم
و با سر خوشی ،در مورد بی پولی مضحکمان شوخی کنيم.
خوب است گاهی هم بنشينيم
و در سوراخ موريانه هايی که مغز ما را می خورند نفت بريزيم!




بگو که اين شاهکاره ، يالا اعتراف کن.......


Sunday, July 28

هورا.... بلاخره ، ويرگول ،رو ،يافتم!!!!
،،،،،،،،،،،،،،، ،، ،،،،، ،،،،،،،، ،،،،،،، ، ، ،
??? Voulez Vous Couchez Avec Moi
داغی است بر يک دست
از يک دست بر يک دست
يک سيگار
يک زن
يک لحظه
يک داغ
شعر نيلگون را تنها« يک تن » خواند
و خواست که خواننده آن تنها « يک تن » باشد
وهمين است که جای نيلگون در اين مجموعه تهی است.
هله پوک

Friday, July 26

امروز داشتم می رفتم که به بانک دستبرد بزنم.تو افکار خودم حسابی غرق بودم و داشتم نقشه دستبرد رو برای بار آخر تو ذهنم مرور می کردم و به خودم تبريک می گفتم که نقشه ام چيزی از نقشه Ocean 's 11 کم نداره که يکهو.....اين وسط هر اتفاقی افتاد يادم نمياد.فقط می دونم که ازصدای بوق ملت به خودم اومدم وديدم دارم تقريبا از روی ملت می رم تو جدول و وسط بيلبورد «پوشاک ايکات»...
ديگه بانک و نقشه و دستبرد و Ocean 's 11 و همه چيز يادم رفت.فقط تمام مدت عين هيپنوتيزم شده ها تصوير تبليغ پوشاک ايکات جلو چشمم بود و داشتم يه ضرب به خودم فحش می دادم که چقدر دوران دبيرستان احمق بوديم که هی اين« م.گ» رو دو در می کرديم و هی به هم غر می زديم که «اه.اين پسر کاکلی وير فسقلی چی از جون ما می خواد هی خودش رو ميچسبونه به ما!!!»
اه ای روزگار ....فقط اگه می دونستيم.........
حالا اگه اين همه زيبا يی دست پخت عکاسه ِ دستش درد نکنه.اگر هم شاهکار خلقت خداست که ناز شستش.واقعا چقدر برای بعضی ها وقت گذاشته!!
خلاصه اينکه از من که گذشت و امروز هم از کار و زندگی افتادم.شما يادتون باشه که از پوشاک ايکات خريد کنيد چرا که اونها «استاندارد بدن را می شناسند!!»




نان و ستاره
نان در کنارم و ستاره ها دور
آن دورها
به ستاره ها نگاه می کنم و نان می خورم
چنان غرق شده ام
که گاهی اشتباه می کنم
و ستاره می خورم به جای نان!!!!



Thursday, July 25

بيا ۷ دفعه پشت سرهم بگيم :
Le ver vert va vers la verre vert
ببينيم حالمون بهتر ميشه؟؟؟
هايکوی تابستاني:
سکوت
سکوتي عميق تر
وقتي جيرجيرکها ترديد می کنند.

Wednesday, July 24

"?Sometimes,i lie awake at night & i ask:"is life a multiple choice test or is it a true or false test
".Then a voice comes to me out of the dark &says:"we hate to tell you this,but life is a Thousand word essay
عاشق اين تيکه شازده کوچولوام.البته تقريبا عاشق همه جاشم ولی اين تيکش خيلي توکله ام پر رنگه.ِوقتی فکرشو ميکنم ِمی بينم اين يه جورايی داستان هممونه....
توی سياره سوم شازده کوچولو می رسه به يه ميخواره:
?Que fais_tu la-
.Je bois-
?Pourquoi bois_tu-
.Pour oublier-
?Pour oublier quoi-
.Pour oublier que j'ai honte-
?Honte de quoi-
!Honte de boire-


so,cherie my dear
?could you leave the way clear for sex tonight
:tell him
"!Tony,Tony,Tony,i know that you're horny,but there's somthin bout that Bush ain't right"


نمی دونم چرا از صبح که بيدار شدم هی اين آهنگ توکله ام می چرخه..

Tuesday, July 23

نفسها حبس..امتحان مي کنيم.....



و اين هم کفشهاي خسته من ....


و اين هم شعرش:

کفشهای من
پيامبران خستگی اند
با فروتنی بر درگاه خانه نشسته،
انگار پاداشی نوازش گرانه را انتظار می کشند
من به سوراخی کوچک در هر کدام می نگرم
و اندوهگين پوزخند ميزنم!


آه ای حلزون:
بالا برو از کوهستان فوجي
اما آرام آرام........

حالا اين حکايت منه در اين قضيه وب لاگ سازي.
يه قدم فيلي برداشتم و پيشرفت قابل تحسيني داشتم.حالا ميدونم :الف=H
و مي تونم حس کريستف کلمب رو موقع کشف قاره امريکا درک کنم.

Monday, July 22

هوووم...فکر کنم تا اطاع ثانوي اينجا چيزي ننويسم...
چرا؟؟
خوب... چونکه تازه به اينجا اسباب کشي کردم و فعلا سرم با کشف جاهاي جديدش و دکوراسيونش گرمه !!

Saturday, July 20

سلام. من متولد شدم.....