Wednesday, December 24

با تو بودن هم عذابی بود
بی تو بودن هم عذابی بود

Thursday, December 18




آدم برفی و تهران و زمستان سرد

Saturday, November 22


Thursday, November 13

ماه را از پشت ابرهای قیرگون می دزدم
به نیلگون ترین آسمان می برم
در میان انگشتانم
در کوچه های شهر می چرخانم
:فریاد می زنم

آی ..
زندگی ... زندگی !
آن قدر ساز می زنم و پای می کوبم
و بلند بلند می خوانم
تا هرچه نرگس و شقایق و پروانه و بهارِ کوچ کرده و کبوتر مفلوج
و هرچه ماهی در آبی دریا
بیدار شوند
و با دخترک ها و پسرکهای غمگین دیوار به دیوار شب
بشنوند و عاشق شوند
عاشق !

چه می گویید
نیلگون رنگم
و از رگبار هیچ زمین و آسمانم
باکی نیست !

Wednesday, November 12

گفتم که همه ماه ها یک طرف
آبان ماه یک طرف
اصلا خود ماه ِ ماه است

امروز بعد از خیلی ماه ها و ماه ها
اندازه یک رولکس شاد شدم
گفتم که گفته باشم !

Monday, November 10

آبان هایی مثل الان
که پاییز آبستن زمستان است
و خرمالوهای سرخرنگ ِ رسیده
بی قرار طعم گس لحظه

پکی به زندگی می زنم
تلنگری به تحمل
پیش از آنکه باد
آخرین شعله کبریت را پف کند

ظهر نارنجی خرمالو
بر شاخه های رسیده پاییز
و صدای باران
با باد خواهند رفت

وقت زیادی نمانده
لحظه را باید زندگی کرد

Wednesday, November 5

وقتی که باران
بر واژه های مشکوک شعری سرگردان
یکریز و بی امان بارید

در اتاقی
پر از فکر و کتاب و کلمه
و پنجره ای که مرا تا آسمان...

دستم را
به دستهای خیس خیالی سپردم
که باد با خود می برد

از این همه فکر
این همه رویا
این همه باران
این همه مهربانی و بو
که بگذریم
پاسخ این دوستت دارم ِ زخمی ِ بی بهانه را
چه گونه می توان داد ...

Wednesday, October 29

اهل غروبم
با شناسنامه ام
صادره از شب

از شب نمی هراسم
انبوهی از ستاره ام
و ماه بالای سرم است

شب تنها نیست
وقتی خاطره هست

باران که می آید
تلخ می شوم
و یاد تو را
در فنجان قهوه ام می ریزم
و سر می کشم

باران که می آید
دلتنگی هایم را می شویم
و با پرده و پشیمانی و پیراهن
روی طناب خالی شب
پهن می کنم

پنجره ای کافی ست
تا مهتاب بتابد

Monday, October 27

این حجم ابری دلگیر، آسمان است
تاریک و مشوش پر از وسوسه باریدن
این که پرسه می زند باد است
پشت این پنجره ء بسته

عشق پیدا نیست
روز پیدا نیست
زندگی پیدا نیست
و زمین
بارور از گریه نسلی تنهاست

زندگی را دیدم
من که از نسل گمشده عاشقان بی بارانم
گیج رفتارش شدم

صبح
حوصله نداشت
عصر
عاشق بود
و شب
در رختخواب دلتنگی
خمیازه می کشید

فردا
همه ی موهایش
سفید شده بود.

Thursday, October 23



بدون شرح


Thursday, October 9

آدمهای تنها
آسوده بخوابید
ماه بالا سر تنهاییست

Friday, October 3

There are Days
That You can be saved
by a mirror
and some lines

Tuesday, September 30

ایمان بیاورید به آغاز فصل سرد
و ناتوانی این دستهای سیمانی


امضا : کون خیار

Sunday, September 21

بنی البشر است دیگر
گاهی ترکمان می زند ، آن طور

Sunday, September 14

روزهایی هست که چرخ و فلک فکرها دیوانه وار می چرخد

چه چیز را فراموش کنم؟
به چه چیز عادت کنم ؟
زندگی من یک عادت مداوم است
یک اعتیاد ازلی است
من از فراموشی شروع کرده ام
مغز من فاقد حافظه است
فاقد گذشته است
فاقد تاریخ است

خسته ام
از نگاه کردن
از شنیدن
از لمس کردن
از چشیدن
از سعی
از تکرار
از ...
آیا واقعا راه فراری هست؟

Tuesday, September 9

آدم است دیگر
گاهی درد بدون درمون میگیره
هرکاری کنه خوب نمیشه !

Sunday, September 7

آدم است دیگر
گاهی دلش یک اتوبان می خواهد و سرعت و آهنگی که باهاش تا می تواند داد بزند
خدا را چه دیدی ، شاید اینجوری
شبانه تمام مشکلات دنیوی حل شد و دود شد و رفت هوا

Friday, August 29

شب
مدتهاست که از نیمه گذشته
من اما سالهاست که از خودم

سر پیچی که به سمت خانه می رفت
باران به من رسید
تقاطع من و باران
ایست کاملی بود در خاطرات

یادم افتاد
که فراموش کرده بودم
پاییز را
بوی نم را
رنگهای زرد و نارنجی را

نفس عمیقی که کشیدم
ریه ها که پر شد
از شب و اتوبان و فریاد سکوت
بلند بلند پرسیدم :
من چند وقت بود که یادم رفته بود نفس بکشم ؟؟؟

Thursday, August 28


سهمِ من چه قدر است از بودن، که این ‌طوری خودم را لایِ چرخ‌های زنده‌گیم گیر بیندازم؟

Wednesday, August 27

من حرف می زدم
- خیلی نه ، ولی می زدم-
تو نمی شنیدی
گفته بودم
خواسته بودم
کاری نکنی تا اژدهای خفته درونم ، بیدار شود
همچون همیشه
گوش نکردی
اژدها
سوار باد
مجمر آتش فشان
به قید قرعه ، بر زمین می زد

دیگر به یاد ندارم
کی بود یا کجا
که پیکر اوراقم
به پیرهن برگشت.

گفته بودم
کاری نکن
تا اژدهای خفته درون
بیدار شود
گوش نکردی

Tuesday, August 26

چه آزمون تلخی
گفتم به خود

به جای آینه باید
به چشم رهگذران اعتماد کنم
نشانه های تحسین معمولا
با چشم های هرچه فراخ تر
و سوت بلبلی
همراه است

پس از بساب و بمال
پنداشتم
الهه شب تاب تپه های تجریشم
ولی وقت عبور بی خطر
از کوچه ها و خیابان ها ، دانستم
در شصت سالگی
به کمربند ایمنی ، نیاز ندارم

آه ، ای الهه شعر ، موسیقی ، بافندگی
بگذار عاشق لنگ
دوباره به آغوشت برگردد
بلکه زمین
از شره های ساق پای خیست
بارور گردد
*

Sunday, August 24

یک پیشنهاد دیگه هم دارم
Prison Break
را ندهید مامان هاتون ببینند
مگر اینکه هوس کردید یک هفته
غذای حاضری و املت بخورید

Saturday, August 23

های
کو

Friday, August 15

اگر مرغ هوایی
کین قفس چیست
کین قفس چیست
کین قفس چیست
کین قفس چیست ؟؟؟
من چه دارم
من چه دارم
من چه دارم
من چه دارم ؟؟؟

Tuesday, August 12






















فقط
برق اینجا رفته !

Monday, August 11

! here is another state of my mind..oops it's Gone

Saturday, August 9

نخ به نخ سیگار
لیوان لیوان قهوه
ورق ورق قرص

صفر و یک های مغز
برای داده های فکر
کافی نیست
کافی ، کافور نیست
مسکن ، مرهم
داد ، فریاد
یار ، تکیه گاه
دوست ، همدم

دل به دل می کنم
سوز را کنار گداز می گذارم
دست را روی دست
قلم را روی کاغذ
دعوت نامه ای می نویسم
" بازدید برای عموم
تشریح روح من
زنده زنده
شبانگاهان
شب به شب
هر شب "

Monday, August 4

این اتوبوس جهانگردی ، مدتیه که پارک کرده دم در خونه من
تکون هم نمی خوره !

Saturday, July 26




شبی ، از شبهای تابستان

Saturday, July 12

ما ایرانی ها :

مهمونی می دیم اونهایی که دوست داریم و نداریم رو دعوت می کنیم.
یواشکی به لباسای اونهایی که دوست نداریم می خندیم. بعد که رفتند با دوستهای خودمونیمون می شینیم به حرفهاشون می خندیم!
توی مهمونی واسه همدیگه جوک ترکی می گیم! جوک لری می گیم! اصفهانی ها رو مسخره می کنیم. می گیم کاشونی ها ترسواند! رشتی ها بی غیرتند! کردها خرمتعصب هستند! آبادانی ها لاف می زنند!
پایین شهریها رو آدم حساب نمی کنیم! مرز بین پایین شهر و بالای شهر رو هم خودمون تعیین می کنیم!
اونها که از قلهک پایینتر رو قبول ندارند شیک ترند! شهرستانی ها هم بهتره برند جلو بوق بزنند
وقتی یکی از فامیلهامون شهرستان زندگی می کنه و ما یهویی از دهنمون می پره
فوری توضیح می دیم که طرف بخاطر شغلش که مدیر فلان کارخونه است اونجا زندگی می کنه!

بشقاب و لیوانهای فرانسوی می خریم! لوسترهای ساخت چین می خریم! شکلات آیدین هدیه نمی بریم چون ایرانیه کلاسش پایینه!
موقعی که اتوبوس میاد حمله می کنیم! اگه اوضاع بحرانی بشه با آرنجمون می زنیم به کناریها راه رو باز می کنیم!
آخه خسته هستیم باید زودتر بریم خونه! وقتی کسی نباشه هم همین که می شینیم با ماژیک پشت صندلی ها یادگاری می نویسیم که دفعه دیگه که سوار شدیم به دوستامون هنرمون رو نشون بدیم!
شب چهارشنبه سوری ترقه پرت می کنیم پشت پای زن همسایه که وقتی پرید بخندیم!
وقتی تیم فوتبال مورد علاقه امون توی مسابقه می بازه شیشه اتوبوس واحد رو می شکنیم!
سیزده بدر گند می زنیم به طبیعت! یعنی همیشه اینکارو می کنیم نه فقط سیزده بدرها!
فحش خواهر و مادر می دیم! به همدیگه! به دين و مذهب! و عربها و غيره! اما تا يه مشكلي پيش مياد ميگيم يا فلان امام!!
و در لوس آنجلس هم بيشتر سفره حضرت عباس باز ميکنيم تا توی تهران.

ما همه مادرزادی سیاستمدار به دنیا اومدیم اما استراتژی تک تکمون با همدیگه و با تمام دنیا متفاوته برای همین در هیچ موردی باهم توافق نداریم و بازهم به هم فحش می دیم! سه تا که ميشيم پنج نظر متفاوت داريم و هممون خيال ميکنیم حق داریم !
ما به اجدادمون خیلی احترام می ذاریم! مخصوصاً داریوش و اینها!
وقتی سر قبرشون میریم حتماً یه یادگاری هم با هرچی که دستمون باشه روی در و دیواراش می کنیم!

ما امام زاده می سازیم! بعد پول می ندازیم و از امام زاده می خوایم که مشکلاتمون رو حل کنه!
ما روز عاشورا تاسوعا نذری می دیم! اما برای اینکه زعفرون گرونه روی پلو گلرنگ می ریزیم!
ما احتمالاً غیر از رامسر و کلاردشت جای دیگه ای از ایران رو ندیدیم اما حتماً دوبی رفتیم و فروشگاه عرض الهدایا رو دیدیم!
بی برو برگرد هم یه عکسی توی صحرا روی شنها گرفتیم که به همسایه ها نشون بدیم!
ما رانندگیمون حرف نداره! رانندگی بدون فحش و فضیحت برامون معنی نداره!
چراغ راهنمایی عابرپیاده، موتورسوار های آدمخور .... فقط یک کلمه از هر مورد کافیه !
ماها سینما نمی ریم و عوضش عشق می کنیم قبل از اینکه فیلم روی پرده سینما بره ما سی دیشو ببریم خونه!
ما - مخصوصاً لوس آنجلسی هامون- وقتی کانال تلویزیونی درست می کنیم یا هیمنطوری آب دوغ خیاری میارندمون توی یه برنامه ای
مجری بشیم یا گزارش بدیم یا خدای نکرده به عنوان کارشناس حرف بزنیم از هر سه تا کلمه ای که می گیم چهار تاش انگلیسیه
اونهم با هزار تا عشوه و ناز و غمزه شتری و صد البته تلفظ صد درصد غلط !

ماها عاشق رقص عربی هستیم! هرچی هم سنمون میره بالاتر علاقه امون به این رقص که تا ابد یادش نمیگیریم
هی بیشتر و بیشتر میشه و اصرار می کنیم که باید توی همه مهمونی ها هنرمون رو نشون بدیم!
البته دوستان خیلی اصرار می کنندا وگرنه ماها همه خجالتی هستیم و رقصمون نمیاد.

به آذری ها متلک ميگيم، اونارو مسخره ميکنيم و براشون جوک ميسازيم ولی بهترين و مفيدترين دوستامون آذری هستن!


اما سه چیز برای ما خیلی مهمه:
یک: ما هیچ وقت اجازه نخواهیم داد که روی هیچ نقشه ای خلیج فارس به خلیج عربی تبدیل بشه!
دو: حواسمون هست که هرجا اسمی از فیلم کارتونی سیصد برده شد اعتراض کنیم نامه بنویسیم طوماراینترنتی امضا کنیم که چرا قیافه ما ایرانیها رو اینقدر وحشتناک کشیدند! آخه ما ایرانیها اونقدرا هم وحشتناک نیستیم!
سه: دولت کشورمون بايد مثل دولت سوئد و نروژ باشه. دموکرات / عشقی / مهربان. با يک شرط:
ما همون 'آدم' هايی که در بالا گفتيم بمونيم!!!

* از یک ای میل

Monday, July 7

از ای . تی . ام هایی که
پنجشبه شب ها کارت آدم رو بی خودی می خورند
متنفرم !

Sunday, June 29



این روزها همه لاست نگاه می کنند ، شما چطور ؟

اگر از مشتریان پر و پا قرص این سریال هستید که خدا بیامرزدتان ، ساری فر یور لاست
اما اگر می خواهید دی وی دی ها را تهیه و تازه به جمع بینندگان اضافه شوید
بهتان توصیه می کنم بی خیال شوید .
اگر می خواهید معتاد نشوید
اگر می خواهید 14 ساعت در روز یک سره خیره به تلویزیون نشینید
اگر می خواهید از کار و زندگی نیافتید
اگر می خواهید خواب نرمال خود را داشته باشید
اگر می خواهید به جای تحلیل لاست ، به تحلیل سیاسی ادامه دهید
بی خیال لاست شوید !

پارسال پاییز بود
روزها هنوز طولانی و من هنوز بی کار
همه قسمتهای موجود سریال Gray's Anatomy رو دیده بودم
تو خماری نصفه نیمه رویای Mc Dreamy - دکتر شپارد مونده بودم
دنبال یک مخدر دیگه واسه جایگزینی اعتیادم بودم
که دوستی - خدا از سر تقصیرات همه بگذرد -
گفت یک دکتر شپارد دیگه می شناسه که می تونه حالم رو بهتر کنه
و 14 ساعت بعد بود و من هنوز خیره به صفحه و بی اختیار دی وی دی بعد دی وی دی ، بدون آگهی بود که وارد دستگاه می شد
و خلاصه اینطور شد که من شدم :

سلام نیلگون هستم
یک Lostoholic !

این روزها همه جوگیر لاست هستند
کافی شاپی ، رستورانی نیست که بنشینی و از گوشه ای صدای عده ای رو که تحلیل لاست می کنند نشنوی
رقابت اونایی که تمام قسمتهای موجود رو دیده اند و اونهایی که هنوز به آخر فصل 4 نرسیده اند رو شاهد نباشی
این روزها بازار معرفی لاست به همدیگه ، از پنتاگونا داغ تره
و آسون تر
به جای رد و بدل کردن کتابهای چه کسی پنیر من رو جابجا کرد ؟
دولت و فرزانگی
و سی دی های همایشهای مالزی و جلسات پرزنت کردن
کافیِ قسمت اول سریال رو بدهید به دوستی ، آشنایی و بگویید : حالا فقط یک قسمت رو ببین !
بنگ .. نصفه شب تلفن خواهد کرد که صبح اول وقت بقیه قسمتها رو بیار ، من نمی تونم صبر کنم تا ببینم چی میشه !
به همین راحتی شما یک گروه خواهید داشت با کلی دست و شاخه و زیر مجموعه !

...
42 23 16 15 48

مهم نیست کجای سریال هستید

از الان تا ژانویه 2009 وقت دارید

وقتی در هر جلسه شعر خوانی - غیبت - آرایشگاه - کافی شاپ - مهمانی و عروسی - مسنجر - سایتهای مربوطه

و یا حتی وقتی در حین مکالمات تلفنی شبانه هستید

ساعتها سوالات زیر رو مطرح کنید :
- جان لاک چطور مرد ؟ او چطور از جزیره آمد ؟

- بن چطور بعد از مرگ نادیا ، سعید رو راضی به همکاری با خودش و آدم کشی دوباره کرد ؟
سعید فقط به انگیزه انتقام این کار رو قبول کرد ؟

- ارون ای که با کیت است ،پسر کلر ، خواهر جک است ، پس حالا به دلیل حمایت جک نمی خواد ارون رو ببینه؟
- قضیه ازدواج جک چرا به هم خورد ؟
- چرا کلر نمی خواد ارون برگرده؟
- درخواست سایر از کیت چی بود؟
- شارلوت با کسی از جزیره نسبت دارد ؟
- شما هم تحت تاثییر فداکاری سایرقرار گرفتید؟ ولی او که همیشه به فکر خودش بود چرا پرید؟
- آیا ونست چیزی بیشتر از یک سگ است ؟
- دود سیاه چیست ؟
- کسی از انفجار کشتی زنده موند ؟....
- و از همه مهمتر آیا همه باز به جزیره بر می گردند ؟ و چطور ؟
-و .......
مربوطه :
و جالبتر اینکه :

Tuesday, June 24

اگر جنونِ مجنون
تو رو گرفته
و به سرت
هوای حوا زده
تقصیر مهتابی ماه ، نیست
که دیگه
در حیاطِ حیات ما
آدمیتِ آدم وجود نداره
و تو در اصول اسطوره ایت
گم شده ای

Monday, June 16

این یک پست خفن سورآل است
پر از حرکت سیال ذهن خلاق
همراه با طنزی زیرکانه پنهان در لابه لای جملاتش
تو مایه های Lost highway
اگر درکش نمی کنید به اندازه کافی خلاقیت ندارید

Thursday, June 12

هنوز هم
گاهی دلم برای يک روشنفکر تنگ ميشود.
تعريف ديکشنری را درباره اش خوانده ای؟
موجود افسانه ایِ غريبی است!!

Wednesday, June 11


به تهران برمیگردیم !

Monday, June 9

این روزها همه نق می زنند ، شما چطور ؟

Friday, May 23

بدینوسیله از اتوبان های محترمِ
بابایی
صدر
صیاد
همت
مدرس
چمران
نیایش
در جهات شرق - غرب - شمال - جنوب
و دور برگردانهای مربوطه
که به اینجانب در امر ، خشمانه درنوردیدنشان، کمک فراوانی نمودند
اون تونلها که اسمشون یادم نمیاد، ولی اونها حتما جیغ های من رو یادشونه
کلیه دست اندازها و چاله های ناغافل واقع در خط سرعت
قلمبه های سرعت گیر، که در امر پرواز مرا همیاری کردند
مرحوم کمک ، سپر، راهنما و جلو بندی اتومبیل مربوطه
دوربینهای زحمت کش کلیه اتوبانها
که با تلاشی بی وقفه و مصرف مقادیری زیاد کاغذ
آلبوم عکسی مفصل از من به یادگار گذاشتند
دوستان و آشنایانی که بعد از جلو چشم آوردن جد و آبادشان توسط اینجانب
اکنون ساکن مناطق محروم و دورافتاده و ناشناسی هستند
شرکت مخابرات
بخش اس-ام-اس
تله تکس
موسیو اسمیرنوف
سرکار آقای ابسلوت
بخش شبانه روزی کلیه سیگار فروشی ها
اورژانس کلیه بیمارستانهای مسیر
بخش فعال پزشکی قانونی
مرحومه مغفوره دکتر روانکاو مربوطه
والده و والد منسوبه
و سایر بازماندگان

و البته خانواده محترم رجبی

که در طی چند ماه گذشته به اینجانب کمک بسزایی درجهت فرونشاندن قسمتی از خشمم نمودند
تشکر بسیار می گردد

Thursday, May 22

عین یک آدامس سقز کوفتی
-که مزه کوفت می دهد و فقط قدمت تاریخی دارد -
گذاشتمت گوشه لپم
و هر از چند گاهی نستالژی ات را می جوم
خسته می شوم
و باز می گذارمت گوشه لپم

چرا برای همیشه تف ات نمی کنم بیرون ،احتمالا فقط الهه مازوخیسم می داند
و بس !

Monday, May 19

اگه
iPod ام
بلد بود ، هر از گاهی یک بغل/بقل جانانه بکنه
دیگه ما هیچ مشکلی برای تا همیشه خوشبخت و راضی با هم زندگی کردن نداشتیم
!Our very own happily ever after

Monday, May 12

" Men Cheat , for the same reason that Dogs Lick their Balls ; because they can "
It's Part Of Their Biology

Saturday, May 10

" you Sleep when You Die "

If X equals A ; Then

" I Die ; When I Sleep "

So..., Practically

" we Die every night and we born every day "

Again & Again
For decades

Thursday, May 8

......
شب بود
تنها بود
ظرفها را می شست
قابلمه آخر همه
.......
حس کرد خودش هم شبیه قابلمه شده
یک قابلمه شسته و رفته و تمیز اعیانی
یک قابلمه فروتن و متواضع
با یک دستهء فولادی روی کله اش
یک قابلمه که هر شب تویش را می شویند
دوباره پرش می کنند
درش را می بندند
و به این ور و آن ور می برند

*

Thursday, May 1

هیچی معنا نداره
هیچی سر جای خودش نیست
هیچی اونی که بود نیست
هیچی شبیه عادت های من نیست

این تخت کیه ؟
این دیوار ها غریبه اند
این لیوانی نیست که من قهوه ام رو توش می خوردم
این لباسهای گشاد کیه که تن منه ؟
این خیابون ها غریبه اند
راه خونه از کدوم طرفه؟
کلاغهایی که پشت پنجره ام قار قار می کردند کجان؟
این چشمهای بی نگاه مال کیه که تو آینه به من زل زده؟

همه چیز عجیبه

بیشتر شبها
صدای گریه زنی رو می شنوم
از جام می پرم
دنبال صاحب صدا می گردم
ولی پیداش نمی کنم
می خوام کمکش کنم
یا حداقل شانه ای باشم برای گریه هاش
چون صدای گریه هاش تنهاست
صداش رو می شنوم
ولی نمی تونم پیداش کنم

می شنوی ؟
باز صداش می یاد
و من باز پیداش نمی کنم
و نمی فهمم دردش چیه
نمی تونم کمکش کنم
نمی دونم چه کاری از دست من براش بر میاد

همه چیز به اندازه کافی
این روزها
عجیب هست
دیگه به این صدای گریه بی صاحب
واسه فهمیدنش ، احتیاجی ندارم

Tuesday, April 29

Birthday girl
Was really Surprise
after ages !

There are still true pals
in fact

thanx to them all

Sunday, April 27

از این پلاستیک پلق پلقی ها بدین به من
بترکونم
که اصلا اعصاب ندارم

Friday, April 25

Thursday Night
Lookin' for a Knight

Instead I Found
Monkeys around

Hey Monkey
this is a Party
No place for a junkie

look at my eyes
not at my size

drink your booze
no look see at my boobs

By the way
?do have a brain
?or washed it in a drain

Rap it up

I'm Not a Rap-er
Just in an anger

Bad Night
! That's All

Wednesday, April 23


Slow Connection

Saturday, April 12

حس می کنی
تلخای قهوه به کامت
و لکه سیاه به روحت چسبیده است
که هرچه بیشتر می سایی
بیشتر شره می کند

فقط مسیح می داند
که یهودا
در حق او
چه ایثاری کرده است
!


*

Wednesday, April 9

Behave
This is a Rainy day
It is also April
Your Month
Miss Taurus / Dragon
Its The First Rainy day of The year
So
Anything is possible
Rainy days never say goodbye
Behave
Rainy days Go for a long walk
Rainy days Listen to Him when he says
" If you see me walking down the street and i start to cry...Walk on By "
Behave
Any Rainy day has its own Pros & Cons
Take a deep breath
and remember
From Bitter searching of the heart "
" we rise to play a greater part

That's okay -- you are ready for a new cast of characters in your life anyway

Monday, March 31

بوی عیدی
بوی گل
بوی تازه گی
بوی تمیز کننده ها در فضای خانه
بوی نرم کننده پرده ها در باد
بوی بنفشه ها در حیاط
بوی ماهی دودی
بوی تعطیلی
بوی استراحت
بوی قهوه نیمروزی
بوی روزهای بی خیالی جلوی تلویزیون
بوی اتوبانهای خلوت
بوی کوچه های ساکت
بوی شبهای مشروب و سیگار و موزیک تا سحر
بوی سکوت صبح تا عصر در بستر
بوی تازه گی اعترافات عاشقانه بی نقاب
بوی نرگس ها در گلدان
بوی جاده های منتظر
بوی طبیعت زنده
بوی جنگل
بوی کویر
بوی دریا
بوی هوای نمناک
بوی ملحفه های تب دار از شب پر شورِ
بوی شمع
بوی لباسهای کهنه و نو
بوی کتابهای نوی نخوانده
بوی باران
بوی لحظه های خوشبختی لغزان




همه و همه به سرعت پرت کردن سبزه ای
تمام شدند

Saturday, March 22

جنگ اژدها و موشِ ست امسال
طبل را بکوبید

محکمتر

Wednesday, March 19

یا محول الحول و الاحوال
حول حالنا الی احسن الحال

Thursday, March 13

آخرین پنجشنبه سال خود را چگونه گذراندید ؟
Down to my Last cigarette
So a sip of coffee
a Puff of Cigarette
blow the candle

and
start to toss & turn Sleepless In Bed.

Thats another night

Saturday, March 8

این زندگی
صبری زیاد می خواهد
صبری زیاد ، در پیراهن عیوب

گذشتن از صحرای این ناله های بزرگ
پیراهنی صبور می خواهد
چتری رفیق
خواب هشیار
شعله شمعی امید می خواهد
گوشه ای خرابات آزاد
کنج خانه ای بی برق می خواهد
پنجره ای بزرگ از ماه
و توله سگی ؛ سر بر دامن ام .

Friday, March 7

Carpe Diem

Sunday, February 3

به خودم می گویم :
"عیب نداره ، فردا یادم میره."
ولی چقدر بخوابم به این امید که فردا یادم میره ؟

Monday, January 28


در این دیار عجایب
تنها کاری که این روزها میشه کرد اینه که
لبخندی همچون گربه چشایر بکاری رو صورتت

Sunday, January 20

Gonna break these chains around me
Gonna learn,to fly again
Maybe hard,maybe hard,but i'll do it.
when i'm back on my feet again .

soon these tears,will all be drying
soon these eyes , will see the sun
Might take time,might take time
But I'll see it .

when i'm back on my feet again
i'm gonna feel,sweet light of heaven
shining down,its light on me.
one sweet day,one sweet day,i will feel it.

when i'm back on my feet again

I'm NOT Gonna crowl again
I will learn to stand tall again
I'm NOT gonna fall again
'Cause i learned to be strong

I WILL BE BACK ON MY FEET AGAIN

Saturday, January 19



غریبه
من هم غریب ام

Friday, January 18

دل سپردن به عروسک
منو گم کرد تو خودم

آخه ابله
؟مگه میشه روی دریا خونه ساخت

Wednesday, January 2

Tombe la neige

حوصله آپلود ندارم
خودتون برید دانلود کنید حالشو ببرین
یه فنجون قهوه داغ یادتون نره