روزهایی هست که چرخ و فلک فکرها دیوانه وار می چرخد
چه چیز را فراموش کنم؟
به چه چیز عادت کنم ؟
زندگی من یک عادت مداوم است
یک اعتیاد ازلی است
من از فراموشی شروع کرده ام
مغز من فاقد حافظه است
فاقد گذشته است
فاقد تاریخ است
خسته ام
از نگاه کردن
از شنیدن
از لمس کردن
از چشیدن
از سعی
از تکرار
از ...
آیا واقعا راه فراری هست؟