Wednesday, May 30

خوابم نمی بره
خوابم نمی بره
خوابم نمی بره
خوابم نمی بره
خوابم نمی بره
خوابم نمی بره
خوابم نمی بره
خوابم نمی بره
خوابم نمی بره
خوابم نمی بره
خوابم نمی بره
خوابم نمی بره
خوابم نمی بره
خوابم نمی بره
خوابم نمی بره
خوابم نمی بره
خوابم نمی بره
خوابم نمی بره
خوابم نمی بره
خوابم نمی بره
بر وزن ِ حالم بده !

Saturday, May 26

میگه :
It Takes Two To Tango
پس من ازاین وسط جاده برهوت واسه خودم sms می فرستم
و وقتی می بینم sms دارم ذوق می کنم

امان از این بهانه های سادهء خوشبختی من !

Wednesday, May 23

همینطور که وسط جاده نشسته بودم
عده ای از عشایر
با ، بار و احشام و بچه هایشان از کنارم گذشتند
بزغاله ای سوار بر خری بود تا خسته ی راه نشود
دختر بچه ای جلو آمد و مظلومانه گفت : کِرِم داری؟
ناخودآگاه به صورت و دستهایش نگاه کردم
از سوز و سرمای کوهستان همه صورتش خشکی زده و ترک خورده بود
دست در کیفم کردم و نیمه قوطی کرمی را که داشتم بهش دادم
پسرکی جلو آمد
پرسید: خودکادر داری؟
گفتم : خودکار برای چی می خواهی ؟
گفت : می خواهم مشق هایم را بنویسم
گفتم : نه مداد ، نه خودکاری دارم .متاسفم.من مدتهاست که مشق هایم را نوشته ام .
و خیلی وقت است که دیگر هیچ یادداشتی نمی نویسم
چرا که دوباره خوانی آنها غمگین ترم می کند


با رد شدن و دور شدن آنها از کنارم باز تنهایی یارم شد.

Thursday, May 17

بهار نیومده رفت.من که ندیدمش!
تمام تابستون عین ماهی تو تابه ، روغن مالیده از این رو به اون رو شدم
اما پاییز...تمام مدت رو به پنجره نشستم و پاییز خودم رو دیدم
زمستون قرص هامو خوردم،هم آبی ها ، هم قرمزها ، هم سفید ها
سعی کردم به خواب زمستونی یا اغما برم ولی نشد ، لعنتی!
الانم که وسط جاده منتظر نمی دونم چی ام و بهار نیومده داره می ره!

Monday, May 14

همچنان وسط جاده نشسته ام
منتظرِ نمی دونم چی !
خستگی هایم هم کنارم نشسته اند
گوجه سبز فروشی با گاری اش رد شد
حالا سرگرمی جدیدی دارم
چرق چرق گوجه سبز می خورم و
هسته ها را فوت می کنم به دور ها
اما فکرم پیش سالی ست که گذشت...

Wednesday, May 9

دنیا غریبه
و ما غریبه هایی گمشده ایم
و من وسط جاده نشسته ام
نه جایی که بودم را دوست دارم
نه جایی را که می روم
منتظر چی نمی دانم !
شاید من هم در انتظار گودو هستم.

Tuesday, May 1

سبب منم
که می شکنم
......