روزهای هفته هر کدام شکل و رنگ و بوی خودشون را دارند.
شنبه بد ترکيب و تلخ و موذی است و شبيه دختر ترشيده ی توبا خانم است؛
دراز ، لاغر ، با چشم های ريز بدجنس !
يکشنبه ساده و خر است و برای خودش، الکی آن وسط می چرخد !
دوشنبه شکل آقای حشمت الممالک است ؛
متين، موقر ، با کت وشلوار خاکستری و عصا .
سه شنبه خجالتی و آرام است و رنگش سبز روشن يا زرد ليمويی.
چهارشنبه خُل است.
چاق و چله و بگوبخند است و بوی عدس پلوی خوشمزه ی حسن آقا را می دهد.
پنجشنبه که بهشت است .
و
جمعه دو قسمت دارد:
صبح تا ظهرش زنده و پر جنب و جوش است؛ مثل پدر ،پر از کار و ورزش و پول و سلامتی.
رو به غروب ، سنگين و دلگير می شود ، پر از دلهره های پراکنده و غصه های بی دليل و يک جور احساس گناه و دل درد از پرخوری ظهر(چلو کباب تا خرخره) و نوشتن مشقهای لعنتی و گوش دادن به دِلِی دِلی غم انگيز آهنگی که از راديو پخش می شود
و همه جا قهوه ای تيره ، حتا آسمان و درخت ها و هوا !
*گلی ترقی