Saturday, May 17

از خواب بيدار ميشی.
بيدارِ بيدار.
ساعت رو نگاه می کنی ، هفت صبحه !
اول به خودت ميگی باريکلا ، امروز ديگه کامروا ميشی .
بعد به خودت ميگی آخه خره ، همه روزها بايد با بيل بلندت کنند ،
اونوقت جمعه هفت صبح بيدار ميشی !!
نخير..هرچی می کنی ديگه خوابت نمی بره.
جمعه است ديگه !
ميای يک قهوه واسه خودت درست کنی،
ميبينی شير نداريد.
جمعه است ديگه !
تا ظهر دور خودت می چرخی.
342 تا کانال رو چلق چلق عوض می کنی
و تا برنامه آشپزی رو هم نگاه می کنی.
چشمهات که از کاسه در مياد ،بی خيالش ميشی .
جمعه است ديگه !
ميای نهار بخوری ،
ميبينی اين کباب کوفتی که گرفتن گوشتش خامه ،گوجه اش هم نپخته.
جمعه است ديگه !
ميگی خب دراز بکشم ، کتابم رو بخونم شايد اين دل دردی که از اين نهار کوفتی گرفتم خوب بشه.
چهار صفحه می خونی کتاب تموم ميشه. کتاب نخونده ديگه ای هم نداری.
جمعه است ديگه !
ديگه داری از شدت کلافگی خفه ميشی.
ميگی پاشم برم کارواش ، يک هوايی هم بخورم.
ميبينی روپوشت از دهن گاو در اومده ،گيرم دادی همين رو بپوشی.
اتو رو برميداری ميگذاری رو درجه هزار،خب اونم روپوشت رو می سوزونه.
جمعه است ديگه !
سوار ماشين ميشی ، راه می افتی، می بينی ريپ ميزنه.
يادت می افته دو روزه اين لامپ بدبختش روشنه ،داره فرياد ميزنه من يک قطره بنزين ندارم.
همه پمپ ها شلوغه ،غير يکی.
اين مردم مغز خر خوردن؟ چرا نميرن از اين بنزين بزنند ، وايسادن تو صف واسه چی؟
آقا پر لطفا ! ممنون ..چقدر شد؟
3200 تومن؟؟؟؟؟؟! چه خبره؟ جنگه؟ من همش دوزار بنزين تو باکم جا ميشه !؟
سواد دارم؟ آره به گمانم.. اِ ؟ اين سوپر گوگوليه؟ واسه همينه داشت مگس می پَروند؟
پس مردم مغز خر نخوردن؟
جمعه است ديگه !
بيرون همه مردن. برميگردی خونه .ميری سراغ کامپيوتر.
بگذار اول چک کنم ببينم چقدر اکانت دارم.
Your remaining account : 1 epsilon
جمعه است ديگه !
يالا جون بکن ، اول ميل چک کن.
In box :12 new
يوهو..من زنده ام. مردم منو يادشون نرفته. يک نگاه سريع می اندازم.
اولی : Look & feel 20 years younger
دومی : lower your debt
سومی : Melt away pounds & inches today
باقيشم بگم؟
جمعه است ديگه !
بشين چهار خط درس بخون .ثواب داره.
کتاب رو باز می کنم. واليم 8 هم نبايد انقدر قوی باشه.
سه سوت بعدش از شدت خواب نمی تونم چشمهامو باز نگه دارم.
کتاب رو صورت..خوابم ميبره.
جمعه است ديگه !
از خواب بيدار ميشی.
هوا تاريکه . صدای اذان مياد. خونه ساکته. دهنت مزه گه ميده. سرت درد ميکنه.
دلت داره ميترکه.
پاکت سيگارت رو در مياری. خالی ِ خاليه !
جمعه است ديگه !
ساعت ده شبه.
ديگه چيزی نمونده تموم شه. طاقت بيار!
بيا به يکی زنگ بزن ،ببين خونه ملتم ،امروز جمعه است؟
- سلام ناجور ، اينجا اوضاع ناجوره ، اونجام ناجوره؟
صدای دامبولی و حرف زدن ملت تو پس زمينه مياد.
- سلام. تو کی هستی؟ اِ ..تويی ؟ خوبی؟
- مثل اينکه تو خيلی خوبی !!!!
- الان وقت زنگ زدنه ؟ ملت همه اينجان. زنگ زدم تو هم بيای خواب بودی.بهت نگفتن؟ برنامه يکهو جور شد.. جمع مفرحی شده..جات خاليه..همه هستن..سلام ميرسونند...
- @#&*×** !!!!!!
جمعه است ديگه !
پا ميشی ميای همه اينها رو مکتوب کنی که شايد دلت خنک شه.
بفهمی نفهمی
همه رو مينويسی
ميزنی
Post & Publish
يکهو قارت اونجا می نويسه :
the page can not be fucking displayed
هرچی ريسيده بودی پنبه ميشه !

جمعه است ديگه !