Tuesday, November 30
Monday, November 29
Sunday, November 28
Saturday, November 27
Friday, November 26
Thursday, November 25
Life is a box of chocolate
you never know what you're gonna get
Oh , yeah
so ...
Dont Bogart That Joint my friend
pass it over to me
!
...
Now
Ro-o-o-o-o-o-o-o-o-o-o-o-o-o-o-oll another one
Just like the other one
!
Wednesday, November 24
Saturday, November 20
Thursday, November 18
Wednesday, November 17
Tuesday, November 16
شبي
مثل باقي شبها
ولي
باراني
كه ماه
به ديدن باقي دوستانش رفته بود
و زمين خيس بود
و هوا سرد
و خاك باغچه گل آلود
يك كرم خاكي كوچك و معمولي
مثل هزار تا كرم خاكي ديگر
با I.Q يك
خسته از لوليدن
از زير خاك بيرون آمد
سرش رو بالا گرفت
چشمهاش چيزهاي تازه تري ديد
و با خودش گفت
از حالا به بعد بايد كارهاي ديگه اي بكنم
جاهاي ديگه اي بروم
جور ديگري بلولم
و با كساني ديگر معاشرت بكنم
جور ديگه اي نگاه كنم
و تصميم هاي جديدي بگيرم .
پس از باغچه بيرون اومد
سردش بود
تنها بود
و راه رو بلد نبود
ولي
قطره اي بارون كه بهش خورد
جوني گرفت
لوليد و لوليد و لوليد و لوليد
و از باغچه
براي هميشه رفت .
مثل باقي شبها
ولي
باراني
كه ماه
به ديدن باقي دوستانش رفته بود
و زمين خيس بود
و هوا سرد
و خاك باغچه گل آلود
يك كرم خاكي كوچك و معمولي
مثل هزار تا كرم خاكي ديگر
با I.Q يك
خسته از لوليدن
از زير خاك بيرون آمد
سرش رو بالا گرفت
چشمهاش چيزهاي تازه تري ديد
و با خودش گفت
از حالا به بعد بايد كارهاي ديگه اي بكنم
جاهاي ديگه اي بروم
جور ديگري بلولم
و با كساني ديگر معاشرت بكنم
جور ديگه اي نگاه كنم
و تصميم هاي جديدي بگيرم .
پس از باغچه بيرون اومد
سردش بود
تنها بود
و راه رو بلد نبود
ولي
قطره اي بارون كه بهش خورد
جوني گرفت
لوليد و لوليد و لوليد و لوليد
و از باغچه
براي هميشه رفت .
Friday, November 12
Thursday, November 11
Tuesday, November 9
jose feliciano - Listen to the falling Rain
بارون كه مياد
اون برگي كه مي چرخه و پايين مياد ،منم
بارون كه مياد
جويباري كه از زندگي جاريست ، منم
بارون كه مياد
تنه خاك گرفته اون درختي كه شسته ميشه ، منم
بارون كه مياد
كودكي كه مي جهد و برگهاي پاييزي رو با لذت زير پا له مي كنه ، منم
بارون كه مياد
اوني كه ريه هاش از بوي خاك نم زده پر ميشه ، منم
بارون كه مياد
من ، منم
Saturday, November 6
Friday, November 5
Thursday, November 4
Wednesday, November 3
پاييز ست
اينروزها
گاه پيرم ، گاه جوان
پير سپيده دمان ، جوان شامگاهان
چشمان بازم ، گاه زياد تر از خواسته ام مي بينند
مناظر ، هميشه دلپذير نيستند
ولي
خدا ، چرخ روزگار را مي چرخاند
و زندگي ، مي زايد هر روز
درونم نيلي ست
و تكه هاي پازل كمابيش سرِ جاي خود
امشب درياي دل آرام ست
و من
با پسربچه هاي دريا چشم و دريا بو
سنگ مي زنيم بر موجها .
اينروزها
گاه پيرم ، گاه جوان
پير سپيده دمان ، جوان شامگاهان
چشمان بازم ، گاه زياد تر از خواسته ام مي بينند
مناظر ، هميشه دلپذير نيستند
ولي
خدا ، چرخ روزگار را مي چرخاند
و زندگي ، مي زايد هر روز
درونم نيلي ست
و تكه هاي پازل كمابيش سرِ جاي خود
امشب درياي دل آرام ست
و من
با پسربچه هاي دريا چشم و دريا بو
سنگ مي زنيم بر موجها .
Subscribe to:
Posts (Atom)