شب
مدتهاست که از نیمه گذشته
من اما سالهاست که از خودم
سر پیچی که به سمت خانه می رفت
باران به من رسید
تقاطع من و باران
ایست کاملی بود در خاطرات
یادم افتاد
که فراموش کرده بودم
پاییز را
بوی نم را
رنگهای زرد و نارنجی را
نفس عمیقی که کشیدم
ریه ها که پر شد
از شب و اتوبان و فریاد سکوت
بلند بلند پرسیدم :
من چند وقت بود که یادم رفته بود نفس بکشم ؟؟؟
Friday, August 29
Thursday, August 28
Wednesday, August 27
Tuesday, August 26
چه آزمون تلخی
گفتم به خود
به جای آینه باید
به چشم رهگذران اعتماد کنم
نشانه های تحسین معمولا
با چشم های هرچه فراخ تر
و سوت بلبلی
همراه است
پس از بساب و بمال
پنداشتم
الهه شب تاب تپه های تجریشم
ولی وقت عبور بی خطر
از کوچه ها و خیابان ها ، دانستم
در شصت سالگی
به کمربند ایمنی ، نیاز ندارم
آه ، ای الهه شعر ، موسیقی ، بافندگی
بگذار عاشق لنگ
دوباره به آغوشت برگردد
بلکه زمین
از شره های ساق پای خیست
بارور گردد
*
گفتم به خود
به جای آینه باید
به چشم رهگذران اعتماد کنم
نشانه های تحسین معمولا
با چشم های هرچه فراخ تر
و سوت بلبلی
همراه است
پس از بساب و بمال
پنداشتم
الهه شب تاب تپه های تجریشم
ولی وقت عبور بی خطر
از کوچه ها و خیابان ها ، دانستم
در شصت سالگی
به کمربند ایمنی ، نیاز ندارم
آه ، ای الهه شعر ، موسیقی ، بافندگی
بگذار عاشق لنگ
دوباره به آغوشت برگردد
بلکه زمین
از شره های ساق پای خیست
بارور گردد
*
Sunday, August 24
Saturday, August 23
Friday, August 15
Tuesday, August 12
Monday, August 11
Saturday, August 9
نخ به نخ سیگار
لیوان لیوان قهوه
ورق ورق قرص
صفر و یک های مغز
برای داده های فکر
کافی نیست
کافی ، کافور نیست
مسکن ، مرهم
داد ، فریاد
یار ، تکیه گاه
دوست ، همدم
دل به دل می کنم
سوز را کنار گداز می گذارم
دست را روی دست
قلم را روی کاغذ
دعوت نامه ای می نویسم
" بازدید برای عموم
تشریح روح من
زنده زنده
شبانگاهان
شب به شب
هر شب "
لیوان لیوان قهوه
ورق ورق قرص
صفر و یک های مغز
برای داده های فکر
کافی نیست
کافی ، کافور نیست
مسکن ، مرهم
داد ، فریاد
یار ، تکیه گاه
دوست ، همدم
دل به دل می کنم
سوز را کنار گداز می گذارم
دست را روی دست
قلم را روی کاغذ
دعوت نامه ای می نویسم
" بازدید برای عموم
تشریح روح من
زنده زنده
شبانگاهان
شب به شب
هر شب "
Subscribe to:
Posts (Atom)