شايد اشتباه ما در اينجا بود
كه از امروز ، خواستار فردايي دگرگونه بوديم .
ندانسته ها ، بيشتر از دانسته ها در ذهنمان بود .
به تن عشق ، لباسي مرموز پوشانديم .
حرفهايمان را در سكوت ، گفتيم .
پنجره مان را به آسمان شبانه گشوديم .
و با وجود آگاه بودن از تمام راههايي كه پدرانمان اشتباه رفتند
پا جاي پاي آنها گذاشتيم .