Sunday, February 20

اينجا
در خلوت خود نشسته ام
و گربه خجول
با چشمهاي گردش
ملتمسانه به من زل زده است .
از او مي پرسم :
تو ديگر چه مي خواهي ؟
ناله اي مي كند و همچنان به من زل مي زند .
صداي اذان در فضا مي پيچد
و من به ياد مي آورم كه
وقت رفتن است !