● جمعه ، حرف تازه ای برام نداشت .
هرچه بود پيشتر از اينها گفته بود !
● دکتر معالجم !! گفت :
" خيلی بهتر ميشه اگه به جای همهء این دواها
هر شب چند پيکی بالا بندازم ! "
● باز رفتم يه دفترِ گوگولی خريدم که خيلی دوسش دارم
و طبق معمول دلم نمی ياد توش چيزی بنويسم !
● يکهو دلم زمستون خواست
با Emotional winter
و کنياک
و آدم برفی .
● الان يادم افتاد زرافه رو تو بقالی جا گذاشتم .
● sms به اتاق بغلی : خداحافظ گری کوپر رو تو برداشتی ؟
sms از اتاق بغلی : آره !
sms به اتاق بغلی : با چه اجازه ای ؟ زود وردار بيارش !
sms از اتاق بغلی : اگه می خوايش خودت بيا بردارش !
sms به اتاق بغلی : الان مياريش وگرنه خودت می دونی ..
اگه اين تکنولوژی نبود ما چه جوری زندگی می کرديم ؟
● آخ ، ضربتی زد .
● فتوای جمعه :
It's a Dog - Eat - Dog world.
So i'll do whatever i have to , And let others Argue about whether it's " right " Or Not !
So i'll do whatever i have to , And let others Argue about whether it's " right " Or Not !
● Delerium : After all گوش می کنم
نارنگی را لخت می کنم
سيگار را دود می کنم
و جمعه را ، جرعه جرعه سر می کشم !
● آهای خدا ؛
قرار بود پائيزِ رنگی رنگی تر و خيس تری واسم بفرستی !
● يادِ روباه شازده کوچولو افتادم .
● روزهاتون نارنگی ای باد !