برداشت اول
صحنه داخلي
بعد مهماني
كلوز آپ مامان
: مردم از خستگي . يكيتون پاشه اين ظرفها رو بشوره !
- كمي مكث و بعد با يه لبخندي كه قراره دل ما رو نرم كنه -
مگه نشنيدين شاعر ميگه ، زندگي شستن يك بشقاب است !
ما ولو روي مبل ، همصدا :
اون ننه مرده گفته يك بشقاب ! نه اين ظرفشويي تا سقف پر !
مرده بياد اينا رو بشوره ، ببينيم چي مي سروره بعدش