Monday, June 28

A Realy Good Feature In Windows



Sunday, June 27

May Day
May Day
May Day
May Day
May Day
May Day
May Day
May Day
May Day
May Day
May Day
May Day
May Day
May Day
May Day
May Day
May Day
May Day
May Day
May Day
May Day
May Day
May Day
May Day
May Day

May Day
!

Thursday, June 24

به هيچكس نمي شه اعتماد كرد .
حتي به خود كسي كه اعلام مي كنه ، به هيچكس نميشه اعتماد كرد !





***

Bang bang, he shot me down
Bang bang, I hit the ground
Bang bang, that awful sound
Bang bang, my baby shot me down...





Wednesday, June 23

فصل ركيك امتحانات



Sunday, June 20

يكي بود ، يكي نبود .
سيزيف
يه حاجي بود كه خدايان محكومش كرده بودند ،
يه سنگ رو قل بده ، از يه كوهي ببره به قله برسونه .
اينم كليد كرده بود كه اين كار رو بكنه
ننه مرده هرچي زور ميزد ، نصفه راه سنگه قل مي خورد مي اومد پايين
فردا دوباره همون آش و همون كاسه .
قصه ما به سر رسيد ، سيزيف همچنان سنگ رو به قله نرسوند .

حالا گوسفندان عزيز از اين قصه چه نتيجه اي مي گيريم ؟
حكم خدايان به سيزيف ، حكم زندگي ماست .
كل عمل = پوچي
ولي شايد همين ، يعني معني زندگي .
چرا سيزيف آخرشم نتونست سنگ رو برسونه اون بالا ؟
اين شكست در انتظار هركسي ست كه تنها به زيستن اكتفا كند ، بدون آنكه در مورد علت آن از خود سوال كند .

...
حالا بريد با خيال راحت بچريد .

Saturday, June 19

گاهي به اين فكر مي افتم
كه تو را به دنيا بياورم
ترا حمام كنم
و پاهايت را خشك كنم
و موي نرمت را شانه زنم
و پيش از آنكه بخوابي ، برايت لالاي بگويم .
ولي افسوس كه هنوز جوابي درست ، براي چرا يي كه روزي از من خواهي پرسيد ،
ندارم .
بيدار..بيدار..بيدار
بيدارتر از عاشق شب زنده دار ، در كوچه .

Wednesday, June 16

ابركي ، در آسمان
گنجشك ، بر شاخه درخت سيب حياط
پنجرهء تنها ، چسبيده به ديوار
گلدان ، بر لبه پنجره
ميز ، غريب كنار پنجره
دفتر ، بر روي ميز
سيگار ، له شده در زير سيگاري
چاي ، درون فنجان
بغض ، در گلو
... و خطوط كج اين قصه ...

Tuesday, June 15

از تمام اين ماجرا ،
شيفته اون قسمتش ام كه قرنيه چشمهام مثل گربه ميشه !
گرد و گنده.

Sunday, June 13

روز
روز فرتوت
تند آمد و رفت .
روز ، روز بيماري بود .
با فضايي خالي
با هوايي به غبار آلوده
پر از حرف ولي ساكت .

شب
شب باطل ، شب بد
شب عاطل ، شب بي حاصل
شب خاطره هاي شناور در فضا
شب پر دود و لبريز از رويا
شب ، شب من بود و چو هر شب ، لزج
آنان كه نه باروت را اختراع كرده اند و نه قطب نما را ،
در زواياي كوچك خود ، كشور درد را مي شناسند .

Friday, June 11

از هرچي دلتون مي خواد Back Up بگيريد
ولي جمعه ها رو Uninstall كنيد .
remove كنيد .
delete كنيد .
disable كنيد .

Thursday, June 10

آدم بايد از همه چيز Back Up داشته باشه .
از فايل هاي نازنين همه Drive هاش .
از آهنگ هايي كه 150 ساعت طول كشيده تا DownLoad شده.
از آرشيو بلاگش و تمام شر و ورهايي كه نوشته .
از روزهاي خوب ، لحظه هاي ناب ، چيزهاي خنده دار ، هواي باروني .
آدم بايد دوست دختر / پسر Back Up هم داشته باشه.
حتي بايد اگه دستش رسيد ، يه پدر - مادر Back Up هم داشته باشه .
آدم بايد از Back Up هاش هم Back Up بگيره .
مگه كسي مي دونه قراره چي پيش بياد ؟

Wednesday, June 9

... و اما من ، از شكم نرم تپه هاي شن و رانهاي آتشرنگ روز بالا خواهم رفت !
اين همان روح زندگي ست .
تشنج سنگين مرد ، در اوج لذت
و نفس نفس سمج معشوقه
كه آرامش شب را مي آشوبد.

Tuesday, June 8

از لابلاي يك ديوان



بايد از باده ي عشرت ، دو سه ساغر زدني
كه جهان نيست ، مگر بر چشم بر هم زدني .

بر تمناي كسي ، حلقه بر هر در زده ايم
هيچ كس نيست ، - چه حاصل در دگر زدني ؟ -

زندگي معركه اي بود ، سراسر زد و خورد
پشت پا خوردني از هر كس و بر سر زدني .

با چنين شيوه - شب - اي ماه ! گوارا بادت !
راه خود رفتن و تابيدن و تسخر زدني .
امروزهاي من هر يك
به سوي ديروزم ،
ديدگان گشاده اي دارند .

Monday, June 7

زندگي شكل غريبي دارد .
از بالا كه بهش نگاه مي كني ،
ساده ست .
از پايين كه بهش نگاه مي كني ،
شكل كلاف سر در گمي ست .

The only virus which was not found on your system was : HIV
Kolan How Are You ?

Tuesday, June 1