Friday, December 4

شب کله پاچه ، بیارزد به بامدادِ پرعطش

Thursday, December 3

بسی دروغ شنیدم
در این سال سی

Monday, November 9

بسی فیلم دیدم
در این سال سی

Sunday, November 8

سرم شلوغ نیست ولی تو سرم شلوغ است

Saturday, October 31

هر کدوم ما هر روز در لباس صد نفریم
صبح به صبح قبل از بیرون رفتن
انواع و اقسام ماسک ها رو میزنیم
ما هر روز، هر کجا ، جلوی هرکس
آدم متفاوتی هستیم
آدم خوشبخت
آدم خوشحال
آدم بی غم
آدم بی تفاوت
آدم موفق
آدم فهمیده
آدم مهم
آدم ای که تنها نیست
آدم ای که دل تنگ نیست
آدم ای که دل شکسته نیست
آدم ای که آرزوهاش رو گم نکرده
آدم ای که حق اش تو گلوی دیگری گیر نکرده
....

همه این آدمهایی که ما هستیم
هر روز در هالووینی شرکت می کنیم
مثل امروز
و به همدیگه دندون هامون رو به نشانه لبخند نشان می دهیم

Friday, October 30

هشت هشت هشتاد هشت

Thursday, October 22

آدمی دیگه
شب که از خانه بیرون میروی
مسواک و عینک آفتابی ات را هم همراه ببر
یک پاکت اضافه سیگار هم ضرری ندارد
کسی چه می داند
شاید صبح بعد از اذان کله پاچه
به خانه بازگشتی

Tuesday, October 20

تف تو روح این پاییز قلابی

Monday, October 19

دقیقا 8 ساعت می گذشت از وقتی که لوله ترکیده و آب قطع بود
خانم همسایه یک سینی چای با پولکی گرفت دستش ،رفت پایین
خیلی جدی به اونهایی که مثلا مشغول کار بودند گفت:
من دوست دارم فکر کنم که شما هشت ساعته دارین سخت کار می کنید"
پس خسته نباشید"

نیم ساعت بعد آب وصل شد

Wednesday, October 14

رفتار من عادی است
اما نمی دانم چرا
این روزها
از دوستان و آشنایان
هرکس مرا می بیند
از دور می گوید :
این روزها انگار
حال و هوای دیگری داری!
اما
من مثل هر روزم
با آن نشانیهای ساده
و با همان امضا ، همان نام و با همان رفتار معمولی
مثل همیشه ساکت و آرام
این روزها تنها
حس می کنم گاهی کمی گنگم
گاهی کمی گیجم
....
این روزها گاهی
از روز و ماه و سال ، از تقویم
از روزنامه بی خبر هستم
حس می کنم گاهی کمی کمتر
گاهی شدیدا بیشتر هستم
.....
از جمله دیشب هم
دیگر تر از شبهای بی رحمانه دیگر بود :
من کاملا تعطیل بودم
اول نشستم خوب
جورابهایم را اتو کردم
تنها - حدود هفت فرسخ - در اتاقم راه رفتم
با کفشهایم گفتگو کردم
و بعد از آن هم
رفتم تمام نامه ها را زیر و رو کردم
و سطر سطر نامه ها را
دنبال آن افسانه ی موهوم
دنبال آن مجهول گشتم
چیزی ندیدم
.....
دیشب پس از سی سال فهمیدم
که رنگ چشمانم کمی میشی است
....
دیدم که نام کوچکم دیگر
چندان بزرگ و هیبت آور نیست

این روزها دیگر
تعداد موهای سفیدم را نمی دانم
گاهی برای یادبود لحظه ای کوچک
یک روز کامل جشن می گیرم
گاهی
صد بار در یک روز می میرم
حتی
یک شاخه از محبوبه های شب
یک غنچه مریم هم برای مردنم کافی است

گاهی نگاهم در تمام روز
با عابران ناشناس شهر
احساس گنگ آشنایی می کند
گاهی دل بی دست و پا و سر به زیرم را
آهنگ یک موسیقی غمگین
هوایی می کند

اما
غیر از همین حس ها که گفتم
و غیر از این رفتار معمولی
و غیر از این حال و هوای ساده و عادی
حال و هوای دیگری
در دل ندارم

رفتار من عادی است


قیصر امین پور *
من آدم خیلی مهم و پر مشغله ای هستم

روزی یکی و نصفی کار دارم
از اولی خواب می مونم
و دومی رو یادم میره

Wednesday, September 30

خش خش خش خش خش خش
خش خش خش خش

هایکوی پاییزی

Monday, September 28

نمی دانم چگونه گذشت شبهایم
و روزهایم چگونه سپری شدند
انگار دستی مرا بلند کرد
و تکان داد
و روزها همچون برگهای پاییزی
فرو ریختند
*

Friday, September 25

بوی قهوه
بوی سیگار
بوی بارون

آره ، پاییز اینجاست

Wednesday, August 12

عذر می خواهم
اگر پشت من، خنجر تو را آزرد

Thursday, July 9

خودم رو گوگل سرچ می کنم
ببینم هنوز هستم یا نه؟

Thursday, June 25

احساس می کنم دارم در سال 57 زندگی می کنم
فکر کنم یواش یواش شروع کنم
شلوار دمپا گشاد بپوشم
با کت یقه خرگوشی
و کفشهایی با لژ پهن
موهامو فرق وسط باز کنم و سفت از پشت ببندم
و پوستر چه گورا به دیوار اتاقم بزنم
شبها از وسط حکومت نظامی یواشکی برم خونه دوستی
همه دور هم تو یک اتاق کم نور و پر دود جمع بشیم
فرت فرت سیگار بکشیم
و تبادل اخبار کنیم و بحث
...

Wednesday, May 27

something
i must have something to say
something interesting
something
some
thing
nope...nothing!

Wednesday, April 22

حلول ماه مبارک اردیبهشت را به تمامی بهاریان و بخصوص جامعه اردیبهشتی تبریک می گویم

Sunday, April 19

فکر کن
آدم کیفش رو برداره که برگرده خونه
بعد هرچی زور بزنه نتونه دلیل موجه
و کافی برای برگشتن به خونه پیدا کنه

هرکسی باید دلیلی برای برگشتن به خونه داشته باشه !

Tuesday, March 31

Thursday, March 26

ساعتها رو کشیدند جلو
ساعتها رو کشیدند عقب
ساعتها رو کشیدند جلو
ساعتها رو کشیدند عقب
ساعتها رو کشیدند جلو
ساعتها رو کشیدند عقب
ولی این انتظار لعنتی من تمام نشد !

Friday, March 20

رخت نو
لباس نو
کفش نو
کیف نو
پرده نو
پست وبلاگ نو
قلاده سگ نو
لاستیک ماشین نو
بسته سیگار نو
دوربین نو
آی پاد نو
گلهای نو
امیدهای نو
آرزوهای نو
تصمیم های نو
قول های نو
غرهای نو
دلتنگی های نو
افسرده گی های نو
گرههای فلسفی نو
هچل های نو
دوست های نو
شور و شوق های نو
شب بی خوابی های نو
سریال های نو
هیجان های نو
مسافرت های نو
مهمونی های نو

سال نو
مبارک !

Saturday, February 14


Will You Be My Valentine?

Friday, February 13

Slumdog Millionaire
Slumdog Millionaire
Slumdog Millionaire
Slumdog Millionaire
Slumdog Millionaire
Slumdog Millionaire

هرچی بگم کم گفتم


Saturday, January 24

دماغ قورباغه سبز شکسته
کسی یک دکتر مجرب یا مجرد ، سراغ نداره ؟

Thursday, January 22