ازکل" بوف کور"،تنها جاييش که حسابی يادمه و تو کله ام رسوخ کرده ،اينجاشه که ميگه:
«هيچ وقت نه مسجد ونه صدای اذان و نه وضو واخ وتف انداختن و دولا و راست شدن در مقابل يک قادر متعال وصاحب اختيار مطلق،که بايد به زبان عربی با اواختلاط کرد در من تاثيری نداشته است!»
اين يه جورايی حرف منم هست.
نه اين که سعی نکردم،چرا،خيلی ام تلاش کردم ولی آخرش به اين نتيجه رسيدم که بابا،زوری که نيست،اين راه من نيست.
حالا با اين روش خودم،خيلی هم با خدای خودم جورم وخيلی هم گپ ميزنيم!
امشبم،يکی از اون شبامون بود!
سلام تو رو هم رسوندم!