Tuesday, January 21

يک ليوان آب
يک شيشه قرص رنگی رنگی؛
تمام چيزی بود که داشت.
حساب کرد ديد به هر قلپ آب 5تا قرص می رسه.
پس شروع کرد..
يک قلپ..دو قلپ..سه قلپ..چهار..پنج....
حالا فقط بايد منتظر می نشست
و اين درسی بود که خوب از زندگی ياد گرفته بود...