Saturday, January 25

- به،رفيقِ شفيق،چطوری بابا؟چه خبرا؟؟
- قابل عرض،هيچ ! فقط :
دماغم ناسور شده.
گوشم گرفته.
فردا امتحان دارم.
تب دارم.
يکدقه گرممه،يکدقه يخ کردم.
مهربونی خونم اومده پايين.
غر دارم.
گلوم ورم داره، سيگار نمی شه کشيد.
تمام مغزم به صورت فين از دماغم اومده پايين،
درس تو کله ام نمی ره.
صدام 8رگه شده.
هاپچوووو
...
خلاصه اينکه غرغرغر.
- آهان...باشه ،خدافظ!