می دونم پائيز دلش نمی خواد بره
که امشب انقدر طولانی ِ .
می دونم اين پائيز حرفی برای من داشت
که هنوز تو گلوش گير کرده .
من ِ شب زی ، روزهای طولانی به چه دردم می خوره ؟
کوچه های باريک و دراز ِ تاريک
شب بلند يلدا
دونه های قرمز انار ،
که با اولین فشار بغضشون می ترکه .
حرفهای ناگفته بسياری که در جام شراب می بينم .
حافظ هم حرف گرمی نداشت
چه بايد کرد ؟
موسيقی متن امشب ، جواب رو داره :
می خور
که شيخ و حافظ و مفتی و محتسب و مست و نيلگون و تو و باقی
چون نيک بنگری ، همه تزوير می کنند !
می خور
می خور
می خور
که اين نيز بگذرد .