Saturday, September 13

گيج و عصبانی و دلخور و وحشی و مست و بددهن و بدعنق و کمی ديوانه ،می خواستم ...
ولی ..
فردا راجع بهش فکر کنم.
فعلا ...
يکذره کمتر ..يکذره بيشتر ...
از هرچی موجود دوپا بدم مياد.
عُق !

+

The next Day :


I decided to shoot the messenger !
don't look at me like that .
I had to blame somebody & it was the first one I could have reach .
beside ,the messenger wasn't that innocent !


+

شراب و عيش نهان چيست کار بی بنياد
زديم بر صف رندان و هرچه باداباد

گره ز دل بگشا و ز سپهر ياد مکن
که فکر هيچ مهندس چنين گره نگشاد

ز انقلاب زمانه عجب مدار که چرخ
از اين فسانه هزاران هزار دارد ياد
....
قدح مگير چو حافظ مگر به نالهء چنگ
که بسته اند بر ابريشم طرب دلِ شاد !