Saturday, October 18

عمده خاصيت موبايل اينه که هيچکس ، هيچوقت نمی فهمه اون يکی داره چی ميگه !
تفاهم يعنی اين .


****

باور کن
هرچه بيشتر در اين مردم فرو می روم
بيشتر از آنها دور می شوم .

****

از اون شبها بود آ !!

****

حالا که اينجوريه
منم قلم مو و بوم رو برمی دارم و کلبه ای می کشم
ديوارها و سقفش رو عايق ضد دل گرفتگی می کنم.
برای هر ديوارِ کلبه ام پنجره ای می کشم رو به ماه .
آسمان بالای کلبه ام رو سورمه ای رنگ می کنم
پرش می کنم از ستارگانِ اميد .
ستاره هايی که فقط کافيه دستت رو دراز کنی تا بچينيشون .
و ماهِ هميشه کاملی وسط آن می کشم.
نور مهتاب به کلبه ام گرمايی می دهد گرمتر از محبت خيلی از دلها .
جلوی کلبه ام رودی می کشم که آبی دارد زلال تر از دلِ خيلی از آدمها .
آرام تر از هر آرامشی .
دور تا دور کلبه ام رو پر می کنم از درختانِ هميشه پائيز .
با برگهای شادِ زرد و قرمز و سبز و نارنجی .
و بالای هر درخت آشيانهء پرنده ای می کشم برای جفتهای عاشق .
و در آخر ،
خودم را می کشم
شاد و راضی و آروم
پر از لبخند .
ديگه چی ؟
فعلا هيچی .
همه چی دارم . گوشه ای مالِ خودم . گوشهء کامل ِ مخفیِ خودم .
و بعدا دلم اگه چيزی خواست ، فقط کافيه قلم مو رو بردارم و بکشمش .